allimg allimg allimg allimg

تبلیغات

محل تبلیغات

کمی توضیح...



ایـن روزهــا.... دروغ گفتــــن را خــــــوب یـاد گرفتــــــــــه ام حــال مـ ــن خــــــــوب است خــوبِ خــوب فقـط زیــــاد تا قسمتــی هــــوای دلــ ــم طوفــــانی همــراه با غبـــارهـای خستگـــــــــــــی ست و فکـر مـی کنـــم ایـن روزهـــا... خــدا هـم از حـــرف هـای تکـــ ــراری مــ ــن خستـــه است چـه حــس مشتـرکـــی داریــم مــ ــن و خـــدا او... از حــرف هـای تکـــ ـــراری مــن خستـــه است و مـــن... از تکـــ ــرار غـــــم انگیــز روزهــــایم... نظر و لایک و عضو شدن یادتون نره! ممنون
mahsa joun


لینکدونی

بمب خنده همچـــــــــــــی شکلک برای اسم انجمن فسقلی ها جمله های کوتاه و زیبا بیمارستان کاپی-بازی- کپی کُن ! بچَسبون ! چت|چت روم|دلناز چت بارون ... ساعت مچی مردانه گیتار/guitar ○●ھیـــــســ ـ ـ ـ ...دخـتـــــــــــــرھافریـــــــــاد نمــــــــی زنـــــــــند ○● ساعت سواچ زنانه شبکه تصویری مهرجو | گالری عکس | شبکه اجتماعی | عکس روز کلبه ی مجازی مهدی رویای بارونی آفتاب شهر کلوانق پاتوق جوونا سیگار صوتی:d darkside شعر نیشــــــــخند my love ما همگی هنرمندیم پیکو وال-سیستم تبادل لینک اتوماتیک راز پنهان همه چی توش هست ساعت مچی کاسیو مشاور املاک فیلی ساعت رومیزی ایینه ای رقص نور لیزری موزیک

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان allimage و آدرس allimg.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آرشیو سایت

نویسندگان

تبلیغات

محل تبلیغات

ارزش



 دیگر نه "شلوار پاره" نشانه ی "فقر" است .... 

نه "سکــوت" علامت "رضــایت".... 


دنــیـــــــــــــــای غـــریـبـیــست 


ارزشـــــــــــها "عـــــــــــــــــــوض" شـده اند 


و "عـــــوضــــــــــی هــا"، بــا ارزش....

 

 

 





بازدید : دو شنبه 4 آذر 1392 ساعت 21:23  نویسنده : mahsa joun

شرمندگی بابایی!!



فقط دعا كنيد پدرم شهيد بشه!

خشكم زد، گفتم دخترم اين چه دعاييه؟
گفت:آخه بابام موجيه!
گفتم خوب انشاالله خوب ميشه، چرا دعا كنم شهيد بشه؟
گفت آخه هروقت موج ميگيردش وحال خودشو نميفهمه شروع ميكنه منو و مادر و برادر رو كتك ميزنه!
امامشكل مااين نيست!
گفتم: دخترم پس مشكل چيه؟
گفت.....بعداينكه حالش خوب ميشه ومتوجه ميشه چه كاري كرده، شروع ميكنه دست و پاهاي هممون روماچ ميكنه ومعذرت خواهي ميكنه.
حاجي ما طاقت نداريم شرمندگي پدرمون را ببينيم.
حاجي دعا كنيد پدرم شهيد بشه......
 





بازدید : دو شنبه 4 آذر 1392 ساعت 21:21  نویسنده : mahsa joun

نگاهت...



  نگاهت!

 

  نگاهت چه رنج عظیمی ‌است،

 

  وقتی به یادم می‌آورد

 

  که چه چیزهای فراوانی را

 

  هنوز به تو نگفته‌ام ...!

 

http://upload7.ir/images/43721636514540503652.jpg

 





بازدید : دو شنبه 4 آذر 1392 ساعت 21:13  نویسنده : mahsa joun

کدوووم؟



الآن کدومی؟؟؟راستشــــــــــــــــــــــــو بگووو...

 





بازدید : دو شنبه 4 آذر 1392 ساعت 13:26  نویسنده : mahsa joun

خبـــــــــــــــــــــــر جدید



خوبین؟؟؟دوستان من و دوستم یک وبلاگ جدید درست کردیم که امیدوارم پیشرفت کنیم!!

تقریبا تازه درست کردیم ولی وقت نمیکنیم زیاد بروزش کنیم! اگه کسی هست که بتونه کمکمون کنه ، از طریق نظرات خصوصی خبر بده لطفا..!

سرش خیلی کار کردیم و اینم آدرسش:http://baroon1..com/ لطفا بهش یه سری بزنین زیاد وقتتون رو نمیگیره!!

 





بازدید : دو شنبه 4 آذر 1392 ساعت 13:11  نویسنده : mahsa joun

هیس...!




مادر بزرگ در حالی که با دهان بی دندان، آب نبات قیچی را می مکید ادامه داد:
آره مادر ، ُنه ساله بودم که شوهرم دادند، از مکتب که اومدم ، دیدم خونه مون شلوغه. مامانِ خدابیامرزم همون تو هشتی دو تا وشگون ریز از لپ هام گرفت تا گل بندازه. تا اومدم گریه کنم گفت: هیس، خواستگار آمده.

خواستگار ، حاج احمد آقا ، خدا بیامرز چهل و دو سالش بود و من ُنه سالم. گفتم: من از این آقا می ترسم، دو سال از بابام بزرگتره.
گفتند: هیس! شکون نداره عروس زیاد حرف بزنه و تو کار نه بیاره!!

حسرت های گذشته را با طعم آب نبات قیچی فرو داد و گفت: کجا بودم مادر؟ آهان!
جونم واست بگه ، اون زمون ها که مثل الان عروسک نبود. بازی ما یه قل دو قل بود و پسرهام الک دو لک و هفت سنگ سنگ های یه قل دو قل که از نونوایی حاج ابراهیم آورده بودم را ریختند تو باغچه و گفتند
تو دیگه داری شوهر می کنی ، زشته این بازی ها! گفتم: آخه ....!
گفتند: هیس! آدم رو حرف بزرگترش حرف نمی زنه!

ادامه ی متن در ادامه ی مطلب------>

 





بازدید : جمعه 1 آذر 1392 ساعت 18:24  نویسنده : mahsa joun

گل یا پوچ؟



گـل یا پــوچ؟

دستت را باز نکن، حســم را تباه مکــن

بگذار فقط تصــــــور کنم ..

که در دستانت

برایـــم کمی عشق پنهـــان است.....!

 





بازدید : جمعه 1 آذر 1392 ساعت 18:18  نویسنده : mahsa joun



خـــــــــــــــدایــــــــــا...

دلتــــــــــــــــــــــنگــــــــــم...!!

 


برای کسی که مدت هاست بی انکه باشد

هر لحظه با فکرش" زندگی کرده ام

 

 





بازدید : جمعه 1 آذر 1392 ساعت 18:10  نویسنده : mahsa joun

تنهایی



 

تنهایی...

آروم آروم به نبودنت عادت میکنم...

چون هیچوقت داشتنت رو تجربه نکردم....

دیگه به داشتن چشمهای پر از حسرتم عادت کردم ...

سهم منم همینه تنهایی تنهایی تنهایی

انقدر این بغض گلومو سنگین کرده که حتی...

نمیتونم حرفامو اینجا بنویسم.

دیگه بی هوا خندیدن رو یاد گرفتم

دیگه تنهایی رو خیلی وقته یاد گرفتم .......

تو نگرانم نشو همه چیز را یاد گرفتم ...

یاد گرفتم چگونه با تو باشم بی انکه تو باشی ...

یاد گرفتم نفس بکشم...

بی تو...و بیاد تو

یاد گرفتم چگونه نبودنت را با رویای با تو بودن...

و جای خالی ات را با خاطراتت پر کنم....

 





بازدید : جمعه 1 آذر 1392 ساعت 18:8  نویسنده : mahsa joun

هه هه هه



دختره زنگ زده گوشیو برداشتم میگم : الو!

 

گفت: سلام بعد قطع کرد

اس داد گفت: به قرآن اشتباه گرفتم !

گفتم: اوکی پیش میاد دیگه

جواب داد: خواهش میکنم مزاحم نشو

اشتباهی شد دیگه تمومش کن لطفا ، من دوست پسر دارم

۵ دقیقه بعد اس داد: شمارمو پاک کن لطفا !

۷ دقیقه بعد اس داد : پاک کردی ؟؟؟

۹ دقیقه بعد اس داد : الوووووووووووووووووووو ؟؟؟؟

۱۱ دقیقه بعد اس داد : کوشی؟

۱۳ دقیقه بعد اس داد : به خدا این شمارتو

میدم دوست پسرم حالتو بگیرها

۱۵دقیقه بعد اس داد : خدایش اذیتم نکن

۱۷دقیقه بعد اس داد : داداشم لاته ها می دم بکشتت !!!!!

۱۹دقیقه بعد اس داد : جون خودت اذیت نکن

۲۱دقیقه بعد اس داد : کثثثثثثثثافططططططططططططط !!!

:

.

 

خدایا من چه گناهی به درگاهت کردم آخه ؟؟؟!!!

 





بازدید : سه شنبه 28 آبان 1392 ساعت 17:32  نویسنده : mahsa joun

مطالب گذشته

ابربرچسبها

تبلیغات

محل تبلیغات

خبرنامه

با نوشتن ایمیل خود در کادر زیر و فشردن دکمه ثبت ، جدیدترین مطالب سایت را در ایمیل خود دریافت نمایید

خبرنامه

ایمیل خود را وارد نمایید

آمار سایت



افراد آنلاین : online